مصاحبه مفصل مسوت اوزیل درباره گذشته خود
ـــ ـــ ـــ ـــ ـــ
چند روز پیش مسوت اوزیل، ستاره سابق رئال مادرید و آرسنال، اعلام کرد که در سن 34 سالگی از دنیای فوتبال خداحافظی کرده است. اوزیل یکی از ستارههای درخشان فوتبال آلمان بود که خیلی زود توانست توجه باشگاههای بزرگ اروپایی را به خود جلب کند. او که اصالتا ترک تبار بود در آلمان به دنیا آمد و بزرگ شد و فوتبالش را در شالکه شروع کرد و از آنجا به وردربرمن رفت. درخشش او در همین تیم بود که توجه مدیران رئال مادرید را به خودش جلب کرد و در سال 2010 راهی این تیم شد. این ستاره آلمانی در طول دوران حضورش در رئال مادرید نمایش قابل قبولی را ارائه کرد و به یکی از بازیکنان محبوب هواداران این تیم تبدیل شد، رابطهای که تا امروز همچنان باقی ماند اما این بازیکن در سال 2013 از این باشگاه جدا شد تا پیراهن آرسنال را به تن کند.
114 گل و 222 پاس گل در دوران فوتبال:
من گلهای زیادی زده ام و پاس گل های زیادی هم داده ام،همچنین موقعیت گل زیادی نیز خلق کرده ام که هیچ کس آنها را به حساب نمی آورد. چون شروع یک حرکتی که منجر به گل می شد هم خیلی مهم است و سعی کردم همیشه در بهترین نقطه زمین باشم. برای من زیباترین چیز این بود که به عنوان یک تیم پیروز شویم. من همیشه سعی کردهام به هم تیمیهایم به بهترین شکل کمک کنم و این سبک فوتبالم بود. بسیاری مواقع از درخشش هم تیمی هایم بسیار خوشحال میشدم. همیشه انتظار داشتم که کل تیم اینطور فکر کنند که خودخواهی هرگز در زمین پیروز نمیشود،هرگز افرادی را که به من میگفتند خودخواه تر باشم و بیشتر به سمت دروازه شوت بزنم را درک نکردم.
خداحافظی در 34 سالگی:
در دوران فوتبالم زیاد مصدوم نشدم و اکثرا روی فرم بودم ولی در یکی دو سال گذشته مصدومیتهای بدی را تجربه کردم و فکر میکنم بهترین تصمیم، بازنشستگی بود و آن را به اطلاع مسئولان باشگاه باشاکشهیر رساندم. دوست داشتم به تیم کمک کنم ولی امکانش نبود،تصمیمی سخت ولی منطقی گرفتم. قطعا زمان بیشتری کنار خانوادهام خواهم بود،من دو دختر دارم که دوست دارم بزرگ شدنشان را ببینم و همیشه کنارشان باشم انها هدیه خدا به من هستند.
اولین مسابقه رسمی؟
با شالکه در بوندسلیگا المان بود. در آن زمان من بسیار خجالتی بودم، اما با این وجود از قبل به تواناییهای اعتماد زیادی داشتم. میرکو اسلومکا مربی من بود یادم هست قبل از رفتن به زمین فقط یک چیز به من گفت؛ از بازی خودت لذت ببر و این همان کاری بود که من از روز اول تا آخرین روز فوتبالم انجام دادم. آن مسابقه در سال 2006 مقابل آینتراخت فرانکفورت در مقابل 60000 هوادار برگزار شد و همه نام من را فریاد زدند. در آن لحظه و در یکی از زیباترین استادیومهای اروپا احساسی باورنکردنی داشتم و مو به تنم سیخ شده بود.
انتقال به رئال مادرید:
باید بین رئال و بارسلونا تصمیم میگرفتم. در آخر مسئله پول نبود که باعث شد رئال را انتخاب کنم،نمیدانم کسی از این موضوع خبر دارد یا نه اما من در آن زمان از هر دو باشگاه بازدید کردم و تفاوت آنها حضور ژوزه مورینیو بود، او من را به بازدید ویژه و خاص از ورزشگاه و باشگاه رئال مادرید برد مورینیو در رفتن به ورزشگاه همراهیام کرد و تمامی جامهایی که این باشگاه به دست آورده بود را نشانم داد دیدن آن جامها باعث شد که مو به تنم سیخ شود. بازدید از بارسلونا با اشتیاق زیادی همراه نبود، چیزی که بیشتر از همه ناامیدی و ناراحتیام شد این بود که گواردیولا حتی به خودش زحمت نداد که برای دیدنم بیاید پیش از این سفر واقعا سبک بازی بارسلونا را دوست داشتم و میتوانستم خودم را در این تیم تصور کنم اما رئال نظرم را کاملا تغییر داد.
در آن زمان من فقط 21 سال داشتم،قبلا در جام جهانی 2010 با آلمان بازی کرده بودم و تجربه حضور در رقابتهای اروپایی با وردربرمن را هم داشتم اما هرگز چنین روزی را تجربه نکرده بودم. این که بسیاری از عکاسان و روزنامه نگاران فقط روی من تمرکز داشتند، چیزی بود که قبلاً هرگز تجربه نکرده بودم روز آسانی نبود، خیلی عصبی بودم. اما روز بسیار خاصی بود مراسم معارفه در هیچ باشگاهی قابل قیاس با رئال مادرید نیست، آن روز متوجه می شوید که در سطح دیگری هستید.
هواداران رئال مادرید واقعاً باورنکردنی هستند. حتی 10 سال پس از ترک مادرید، من همچنان از حمایت و لطف هواداران برخوردار هستم. واقعا شگفتانگیز است. فکر می کنم ما سه سال خیلی خوب را با هم گذراندیم، سه سالی که هواداران از آن لذت بردند و دیدند که من همه چیز را برای باشگاه دادم. راستش را بخواهید، انتظار نداشتم این حمایت برای مدت طولانی ادامه پیدا کند، بنابراین فقط می توانم از مادریدیست ها تشکر کنم.
جدایی از رئال مادرید:
وقتی رئال مادرید را ترک کردم، بسیار ناراحت شدم. یادم میآید در فرودگاه چقدر ناراحت بودم،من سه سال در رئال و در شهر مادرید روزهای خوبی را سپری کردم. واقعا خوشحال بودم؛ اما اتفاقاتی افتاد در ابتدای آن فصل(14-2013) دیگر دقایق زیادی به من بازی نمی رسید و درگیری بین فلورنتینو پرز و پدرم که ایجنتم بود، به وجود آمد. باید دنبال باشگاه جدیدی می گشتیم،برای من سخت بود. پدرم در آن زمان تجربه زیادی نداشت و اختلاف او با رئیس باشگاه همه چیز را خراب کرد. قلبا دوست داشتم در رئال بمانم ولی با آن مشاجره، دیگر غیرممکن بود لحظهای که هواپیما بلند شد، اشک از چشمانم سرازیر شد آن لحظه ای بود که فهمیدم همه چیز تمام شده است.
در آن زمان به نظرم تصمیم خوبی میرسید، زیرا بعد از درگیری پدرم و آقای پرز، نگران بودم که اگر جدا نشوم، دیگر به من بازی نخواهد رسید. بنابراین گفتنش سخت است اما البته، ای کاش میتوانستیم شرایط را در آن زمان طور دیگری مدیریت کنیم.
برترین های دوران فوتبالت:
به عنوان بهترین بازیکن، کریستیانو رونالدو را انتخاب میکنم. بهترین رهبر درون زمین، سرخیو راموس و بهترین مهاجم شماره 9 هم کریم بنزما.
بهترین مربی،ژوزه مورینیو بدون تردید. او مهمترین عامل در تصمیمی بود که آن زمان گرفتم. پس از این که از هر دو باشگاه رئال و بارسا بازدید کردم، تصمیمم صددرصد مشخص بود: میخواستم مادریدیستا باشم. برای من ژوزه مورینیو بهترین مربی قرن است،درک تاکتیکی او چیز دیگری است،نحوه صحبت کردنش در رختکن هم چیز دیگری است و اینکه چطور همیشه در مقابل رسانه ها از تیمش محافظت میکند او واقعاً یک مربی در سطح جهانی است.
بهترین استادیوم:متاسفم، اما باید برنابئو، ورزشگاه امارات و ورزشگاه فنرباغچه را انتخاب کنم. بهترین رقیبی که مقابلش بازی کرده ای: قطعا لیونل مسی، فکر کنم همه این جواب را میدانستند.
No comment